حس پرواز
تعداد ، صورت مسأله را تغییر نمی دهد حدس بزن چند بار گفته ایم و شنیده نشده ایم چند بار شنیده ایم و باورمان نشده است چند بار ... پدرم می گفت : پدر بزرگ ات ، دوستت دارم را یک بارهم به زبان نیاورد مادر بزرگ ات اما یک قرن با اوعاشقی کرد... «کنار من که قدم میزنی هوا خوب است پر از پریدنم و جای زخمها خوب است برای حک شدن عشق در خیابانها به جا گذاشتن چند رد پا خوب است قدم بزن پُرم از حس «درکنار تویی» قدم بزن پُرم از حس اینکه «ما» خوب است نخند حرف دلم را نمیشود بزنم خیال میکنم اینجور جملهها خوب است بگیر دست مرا بشکنام بپیچانام دو تکهام کن و آتش بزن، بلا خوب است به هر کجا که مرا میبری نمیگویم کجا بد است کجا دور یا کجا خوب است به من بگو تو، بگو هی، به من بگو "صالح" نگو: «تو» بیادبی میشود «شما» خوب است!» پی نوشت: تا چشم کار میکند جای تو خالیست....
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |